اتهام جدید دستگاههای مختلف اطلاعاتی، سیاسی و قضایی آمریکا علیه جمهوری اسلامی که در یک روز بارها تکرار گردید، نشان دهنده تصمیم سیاسی هیئت حاکمه آمریکا برای اثرگذاری بر تحولات منطقه اسلامی و خارج کردن دیکتاتورهای وابسته به آمریکا از خطر سقوط میباشد.
در این میان مقامات سیاسی و اطلاعاتی آمریکا که «ایران» را کانون اصلی شکلگیری خاورمیانه جدید با مبانی اسلامی دانست و سلسله جنبان تحولات بزرگ منطقه عربی میدانند تلاش میکنند تا با سناریو سازی، جنبشهای اسلام گرا را از مهمترین منبع الهام بخش خود محروم گردانند و امکان سیطره بر اجزای این جنبشها را که در شرایط فقدان رهبری میتوانند شکننده باشند، فراهم نمایند
اتهامات هماهنگ و برنامهریزی شده دستگاههای مختلف آمریکا شامل کاخ سفید، وزارت خارجه، وزارت خزانهداری، اطلاعات داخلی و ریاست جمهوری این کشور، پس از برگزاری با شکوه دو اجلاس بزرگ مردمی و دولتی منطقه در تهران و تأثیر این دو اجلاس در شکست طرحهای آمریکا و عربستان در یمن، لیبی و مصر کاملا معنادار میباشد. چند روز پیش علی عبدالله صالح که با برنامه مشترک عربستان و آمریکا به یمن بازگشته بود و ادامه حکومت خود را ممکن میدانست، ناچار به پذیرش شکست و اعلام آمادگی برای واگذاری حکومت طی چند روز آینده کرد و این در حالی انجام شد که مردم یمن یک روز قبل از آن، مراسم نمادین تشییع جنازه طرح شورای همکاری و در واقع طرح عربستان برگزار کرده بودند.
در مصر پس از تجمع عظیم مردم در میدان التحریر و بالا گرفتن خشم آنان علیه آمریکا که به آتش زدن پرچم این کشور انجامید، از امید آمریکاییها برای اثرگذاری بر مردم این کشور کاسته شد و از این رو سه روز پس از تجمع میدان مرکزی قاهره، از یک طرف عصام شرف نخست وزیری که یکی از امیدهای اصلی آمریکا برای ادامه سیطره بر این کشور است استعفا کرد و هم زمان با آن درگیری قبطیها با نیروهای پلیس و مردم قاهره به وقوع پیوست که بر اثر آن صدها نفر کشته و زخمی شدند.
همه میدانند که حرکت قبطیها یک حرکت صهیونیستی و با مدیریت شناخته شده آمریکا و اسرائیل انجام شده است. این فضای شکست، آمریکا را به یک کار دیوانه وار و رسوا کشانده است بگونهای که حتی فرصت و دقت رتوش خبرها و ادعاهای خود را هم از دست داد. بر اساس آنچه سایت دویچهوله که مربوط به سازمان سیا و با روکش آلمانی است نوشته است، دادستانی آمریکا در روز اعلام خبر کشف توطئه میگوید «اگر اتهامات منصور ارباب سیار ثابت شود، به حبس ابد محکوم میگردد». بقیه در ادامه مطلب
بر اساس این بیانیه دادستانی هنوز به موضوع رسیدگی نکرده است زمان دستگیری منصور ارباب هم 29 سپتامبر - هفتم مهر ماه - یعنی 12 روز قبل از ورود تبلیغاتی و هماهنگ مقامات سیاسی، اطلاعاتی و قضایی به ماجرا است. اما در فاصله 29 سپتامبر تا 11 اکتبر بر اساس گزارش روز 11 اکتبر سایت فارسی بیبیسی تنها متهم دستگیر شده پرونده حتی بازجویی هم نشده تا چه رسد به اینکه برای اظهارات او کمیته تحقیقی یا دادگاهی تشکیل شده باشد.
اما هنوز دادگاهی هم تشکیل نشده، دریک هولدر رئیس دادگستری آمریکا نه تنها جرم منصور ارباب سیار را قطعی و بدون تردید معرفی میکند بلکه ایران را نیز به دست داشتن قطعی توطئه بزرگ «ترور و بمبگذاری» علیه کشورهای همسایه در هزاران کیلومتر آن طرفتر از مرزهای خود متهم میکند و همزمان با این مقام قضایی، رئیس جمهور آمریکا، وزیر خارجه، وزیر خزانهداری، رئیس پلیس داخلی آمریکا هم وارد عمل شده و در یک موضع واحد اعلام میکنند که «دولت ایالات متحده هر چه سریعتر اقدامات نامشخصی را علیه دولت ایران به کار خواهد گرفت».
البته موضع هیلاری کلینتون از این هم رسواتر بود او در یک کنفرانس خبری کوتاه که اختصاصا برای این موضوع به راه افتاده بود، اعلام کرد: «تحریمهای بیشتری علیه مقامات ایرانی به تصویب خواهد رسید.» در واقع تعجیل آمریکا در تهیه یک سناریو و به اجرا گذاشتن آن پس از دو اجلاس بزرگ و موثر منطقهای ایران، آمریکا به ورطهای رسوا و پر از اشتباه انداخت تا جایی که بعضی از مقامات F.B.I را هم آن را سناریویی ضعیف و نشئات گرفته از ذهن هالیوودی خواندند.
در عین حال نکات دیگری را هم میتوان در هدفگذاری تعجیلی آمریکاییها استنتاج کرد:
1 - مقامات آمریکا و اروپا در کنار «طرح روسیه» - ناظر به فعالیت هستهای ایران - از تصویب تحریمهای جدید علیه ایران حرف زدند و خبرها بیانگر آن بود که تحریمهای جدیدی طی هفته سوم اکتبر - دهه سوم مهرماه - در راه است و اتحادیه اروپا به نمایندگی از غرب فرمان این تحریمها را در دست دارد سناریوی متهم کردن ایران به عملیات ترور و بمبگذاری در خاک آمریکا میتواند پشتوانه این قطعنامههای تحریم باشد کما اینکه اظهارات مقامات آمریکا و بیانیههای رسمی دستگاههای مختلف آن از چنین چیزی خبر میدهند. وزارت خارجه آمریکا در بیانیه رسمی خود نوشت: «تحریمها و فشارها علیه سپاه شدت خواهد گرفت».
کلینتون هم در کنفرانس خبری خود همین خط را اعلام کرد. وزیر خارجه آمریکا گفت: «ما با همپیمانان خود در سراسر دنیا وارد گفتوگو میشویم که چگونه میتوانیم پیامی قوی به ایران بفرستیم که این گونه حرکات را که تخطی از معیارهای بینالمللی است، پایان دهد.» او حتی صراحتاً گفت: «کشورش به دنبال راههایی میگردد که با آن بتوان ایران را منزویتر کرد.» وزارت خزانهداری آمریکا هم از تحریم بیشتر فرمانده سپاه قدس ایران خبرداد».
در واقع اگر بر اساس این اسناد یکی از اهداف اصلی سناریوسازی اخیر علیه ایران را تأثیرگذاری برمحتوا و موضوعات تحریمهای مورد بحث اتحادیه اروپا علیه ایران بدانیم باید بگوئیم گفت و گوهای مقامات آمریکا حتی با هم پیمانان اروپاییشان نظیر آلمان، فرانسه و انگلیس هم نتیجه دلخواه آمریکا را در پی نداشته و از این رو ناگزیر به جنجال سازی شدهاند. این از شکست دیپلماسی نزدیک و دور آمریکا خبر میدهد و بیانگر بروز مشکلات جدید در روند اقتدار بینالمللی آمریکاست.
2- یکی از اهداف اصلی سناریو جدید ضد ایرانی آمریکا میتواند «پر کردن شکاف عربی - اسرائیلی» باشد. با سقوط رژیم حسنی مبارک و روند ضد اسرائیلی انقلاب مصر و غیر فعال شدن روابط اردن با رژیم صهیونیستی و پرهزینه شدن روابط عربستان و قطر با تلآویو، انعذال منطقه عربی از اسرائیل روندی پرشتاب پیدا کرد تا جایی که آمریکا نتوانست علیرغم نفوذ عمیق در کشورهای عربی این روند را متوقف گرداند و رفتوآمدهای اخیر مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی آمریکا به منطقه کارساز نشد. در این میان آمریکاییها به خلق یک سناریوی بدل برای انتقال حساسیتها از یک طرف به طرف دیگر و ایجاد پوشش جدید برای فعال کردن روابط غیر رسمی متحدان عرب آمریکا با رژیم غاصب روی آوردند.
این سناریو میگوید عربستان، اسرائیل و آمریکا و در واقع غرب و اعراب مشترکا در معرض برنامهریزی تروریستی ایران قرار دارند و باید با هم به مقابله با آن برخیزند. با این وصف یکی از اهداف اصلی این اتهامزنی خارج کردن روابط همپیمانان عرب آمریکا و رژیم صهیونیستی از حالت انفعال و عقبگرد به حساب میآید و جالب این است که هیلاری کلینتون هم زمان با طرح خطر تروریزم ایران اعلام میکند که آمریکا آماده است تا با «حقانی» - سرکرده تندروترین جناح طالبان که رسما دستور کشتن نیروهای غرب در افغانستان را صادر میکند و دست جناح او هم در ترور برهانالدین ربانی کاملا عیان است - وارد مذاکره شود و به توافق برسد. پس واضح است که مسئله اصلی آمریکا و مشکل کلیدی آن تروریزم نیست. مشکل اصلی غرب، نفوذ و روش نرم ایران در منطقه و جایگاه آن در رهبری خیزشهای اسلامگرایانه منطقه است این روش نرم باید در نمای بیرونی، اقداماتی خشن، بیمنطق و کور جلوه کند. آمریکا گمان میکند با ابزار عملیات روانی میتواند تحقق برنامهی نرم ایران را مختل گرداند.
3- این سناریو میتواند از طرحی اجرایی در دستگاههای امنیتی آمریکا خبر دهد به این معنا که آمریکا قصد دارد یک سلسله اقدامات تروریستی علیه مراکز دیپلماتیک ایران و کشورهای همگرا با آن و عملیاتهای تروریستی علیه دیپلماتهای ایران و یا همگرایان منطقهای آن به راه اندازد ولی از آنجا که چنین رویکردی مذموم است و با واکنش جهانی و منطقهای همراه میشود، تلاش میکند تا خود و دوستانش را نه طراح ترورها بلکه آماج این ترورها معرفی نماید.
کشته شدن دو تن از دوستان منطقهای ایران - از حوزه اهل سنت -طی یک ماه اخیر کاملا در این چارچوب قابل اندازهگیری و ارزیابی میباشد. ترور برهان الدین ربانی یک روز پس از بازگشت از ایران با استفاده از گروه حقانی- که روز گذشته کلینتون از آمادگی آمریکا برای مذاکره علنی با آنان خبر داد و ترور فرزند بدرالدین حسون مفتی اعظم کشور سوریه در این راستا به حساب میآید. ربانی و شیخ حسون دو رهبر بزرگ و اندیشمند اهل سنت هستند که در تحولات منطقهای همگرا با ایران بودهآند.
هم اینک دستگاههای ترور کننده شخصیتهای سنی، در مقام مدافع کشورهای سنی ظاهر شده و از یک طرح ضدسنی - با این ادعا- که در دستگاههای امنیتی ایران پخت و پز شده است، خبر میدهند. این حرکت میتواند نقطه آغاز یک طرح فراگیر برای ترور شخصیتهای مؤثر جبهه مقاومت به حساب آید.
شاید از همین روست که در کشاکش خبر دستگیری یک آمریکایی ایرانیتبار پای سپاه قدس و تحریم جدید سردار سلیمانی به میان آمده است. بر این اساس باید در انتظار حوادث بعدی ماند. جالب این است که رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای - دامت برکاته- در دیدار چند روز پیش با کارگزاران حج فرمودند پس از شکست آمریکا از ملتهای منطقه، مسلمانان باید مراقبت باشند چرا که قطعا آمریکا برای درگیر کردن آنان با یکدیگر برنامهریزی میکند.
-------------------------------------
سعدالله زارعی
منبع : خبرگزاری فارس